رادین عشق زندگی

رادینی اینجا سخت مشغول بازی با اسباب بازیهاتی ژست شمارو قربون جوجو ناز در حال خوردن غذا و تماشای تلویزیون ...

اینم شیشته که توش اب و اب هویج میخوری عین خودت کوچولوه ...

رادینی جونم امروز یه کار جدید یاد گرفتی توی روروئکت که میشستی فقط میتونستی دنده عقب بری ولی امروز یاد گرفتی جلویی هم بری ...

سلام رادینکم انروز شنیدم حسابی شیطون شدی دیگه روی تخت که هستی حسابی دور خودت غلت میزنی و همش باید مواظبت باشیم که از روی تخت پرت نشی پایین جوجو من شبهام که غلت میزنی توی خواب شیطونک من عزیزکم یه عروسکهایی هم داری که فشارشون میدی و صدای سوتشونو در میاری

سلام پسرخاله جونم ما 2 فروردین با هم رفتیم شمال تا 4 ما پیش هم بودیم اینم یه سری عکس از شما گل پسرکم نازنینم رادینکم با لباس عیدت خیلی خوشتیپی نازنینکم اینجا داریم میریم خونه مامان ازیتاا در حال تلاش برای گرفتن اسباب بازیت با پرهام جون رادین صبح روز 3 فروردین رادین در حال بازی با بابا جونش رادین و باباییش و پسرخاله جونش اینجا شدیدا مشغول بازی با شیشه شیرتی محکم میکشیدی به لثه هات که حسابی میخارن و رادین هنرمند ما ...

شروع سیزده بدر رادینی و مامان و بابا ظهر سیزده بدر بعد یه استراحت کوتاه برای دیدن بقیه عکسا به ادامه مطلب برید فدای شما که دیگه بدون کمک میشینی اینم عکس اخر موقع برگشتن به خونه که دیگه حسابی کلافه بودی و غر میزدی ...

سيزدتون به در دشمناتون در به در رفقاتون گل بهسر گرفتارياتون زود به در خوشياتون 1000 برابر    

راديني جونم سلام تازگيا ياد گرفتي تو روروئك كه ميشيني دنده عقب راه بري جوجو كوچولو

رادینی جونم عشق من امشب در ٧ ماه و ١٥ روزگیت   ساعت ٧ تونستی بدون کمک بشینی نازنینک من ان شالله بتوونی تو تمام مراحل زندگیت موفق باشی و پله های زندگی را یکی یکی طی کنی نازنینم